ياد تو
سحر به ياد تو از خواب ناز برخيزم
به اين اميد که ببينم جمال تو سحری
نشد ز يار سفر کردهام مرا خبری
نيامد از سر کويش نشانی و اثری
نسيم صبح بگويش اگر كنی گذري
بگو به دوست كه ما را ز خاطرت نبري
سحر به ياد تو از خواب ناز برخيزم
به اين اميد که ببينم جمال تو سحری
نشد ز يار سفر کردهام مرا خبری
نيامد از سر کويش نشانی و اثری
نسيم صبح بگويش اگر كنی گذري
بگو به دوست كه ما را ز خاطرت نبري
سلام عزيز همدل! دل و جون به قربون اون دلی که به عشق اون میتپه. // اين متن پايينی خيلی طولانيه. شما گفتيد شدت محبت رو عشق میگن. اما شيخ رجبعلی خياط میگه عشق مرحلهی اول و مرحلهی بعد محبته. // البته بقيه رو بعدا انشاءاله میخونم و استفاده میکنم. دستتون درد نکنه // موفق باشی و در پناه گل نرگس!
ا بابا حاج رسول رستگاری منم. دزدی تو روز تاريک؟
باشه حالا که شير تو شيره منم خدا.
آخی ............. جریان سگه.......... گاه گاهی کوی لیلی میرود .
وبلاگ خیلی خوبی دارید. امیدوارم همچنان به نوشتن ادامه بدید.
سلام. شما قصد ندارين وبلاگتون رو به روز کنين؟ اين وبلاگ حدود ۳ ساله که به روز نشده!
و خدا تنها بود . هر کسی گمشده ای دارد . و خدا گمشده ای داشت ... و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت . درونش از آنها سرشار بود . و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟ و خدا بود و عدم . جز خدا هیچ نبود . در نبودن ، نتوانستن بود . با نبودن نتوان بودن